پنجشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۱۶ ب.ظ
سه
خدایا
ای رفیق شفیق من.
ای دوست لحظه های سخت و روزهای تنهایی. ای همراه روزهای دلگیر و ابری. مدت ها بود دلم برایت تنگ نشده بود. مدت ها بود اتفاقات برایم از تو مهمتر شده بود. مدت ها بود اسمت را به عشق نبرده بودم. هر چه بود عادت بود و تکلیف.
اما تو برگشتی. بعد یک سال سردی و دوری ، با امدن پاییز تو هم برگشتی. بیخود نیست ک میگویند پاییز فصل عاشقی ست. تو در همه ی عشق ها هستی.
یادم نمیرود. اینبار هم تو بودی که برگشتی ...
اما هر چه فکر میکنم نمیدانم چه شده ک برگشتی...
۹۴/۰۸/۰۷
میکشم ناز یکی تا به همه ناز کنم