به تر
به داده و نداده ات شکر ؛
که هر دو ؛
مرا به یاد خودت
و نیازم به خودت می اندازد...
شکر
به داده و نداده ات شکر ؛
که هر دو ؛
مرا به یاد خودت
و نیازم به خودت می اندازد...
شکر
به تو پناه می برم از هر چه بی صبری ست
به تو که اهل "کبریاء" و "عظمت " ای
به تو که اهل " جود " و " جبروت " ای
به تو که اهل " عفو " و " رحمت " ای
به تو که اهل " تقوی " و " مغفرت " ای ...
شق القمر هم که بکنم
ته تهش ؛ آخرین کاری که می توانم ، صبر است.
خودتان دلم را راضی کنید...
پدر جان
به پسرتان " امام حسن مجتبی " گفتید به منبر برو و این را بخوان :
گفتید بگو " خدا لعنت کند گوسفندی را که از چوپان جدا شود و راه خود را گم کند ..."
و آنگاه از منبر پایین بیا.
عمری ست راه خود را گم کرده ایم
دستمان بگیر...
یهودی ٍ مسلمان نشده ، پیامبر اسلام را صادق می خواند
«از زندان، موی پالیده و جامهی شوخگن و عالمی اندوه و خجلت توان آورد. مرا بشوی و خلعت فرست و مپرس.»