n ام
همینقدر بگویم ک اینکه نوشته هایم نصفه ماند نشانه ی خوبیست. نشانه ی اینکه حالم خوب بود. در کنارش هیجانی نیست اما آرامم. کم نعمتی نیست.
همینقدر بگویم ک اینکه نوشته هایم نصفه ماند نشانه ی خوبیست. نشانه ی اینکه حالم خوب بود. در کنارش هیجانی نیست اما آرامم. کم نعمتی نیست.
خدایا
شکرت.
نمیتوانم این حال خوب آرامش را توصیف کنم. یک روز باید قصه اش را بنویسم... ک یادم نرود. ک تک تک روزهای بودنش را فراموش نکنم..
هر چه خواستم پلهای پشت سر را خراب کنم حسی درونم نگذاشت
استخاره کردم گفتی بد است
و او دوباره بازگشت....
پیام داد ...
و در دل من این نوا امد که آن مع العسر یسری
اما ... دل من شکسته و دیگر بند نمیخورد
جوابی نمیدهم...
خدایا چقد زود شنیدی. و آزمایش کردی. چقد سخت بود امتحانت. فکرش را هم نمیکردم.
امتحاناتت سخت است خدا. من قبول شدم یا مردود؟
بعدها حکمت این دردها را خواهم فهمید.
چون من از توی خدا چیزهایی میدانم که...
دلم دارد میترکد خدا... کمک
و امشب شب دل کندن.
ب همین نزدیکی و کوچکی ست دنیا. دلم را شکستی دنیا.
ب خدایم گله آت را میکنم
خدایا
به اسم جلاله ات قسم
با من به نظر لطفت نگاه کن نه به عدلت
ب من بهتر از لیاقتم را عطا کن.
میگویند انتخاب است اما من به این چشم نگاهش نمیکنم. مثل همه ی انتخابهایی ک خودم میدانم هدیه تو بوده نه انتخاب من. من روسیاه از تو بهترین هدیه ات را میخواهم. همینجا نوشتم ک یادم نرود . من سیاه روی دست خالی ، هدیه ی سپید تو را میخواهم. میدانم ک میدهی. بخدا میدانم. دلم قرص است.
بگذار همه ی ابلهان دنیا بخندند ..